به نام خدا. سلام و خداقوت. طبق نوشتهي كوثر، جانا! سخن از زبان ما ميگويي.
اما
اما بايد ديد كه آيا خود اين نوشته، عطسه نبود؟!
آيا با قلمي زيباتر و مهربانتر نميشد همين را نوشت؟
آيا دردها را با زبان درد بايد انتقال داد؟
التماس دعا!
سلام خواهران گرامي
خسته نباشيد
اي ول كه حرف دل منو زديد واقعا همينطوره به نظر من خاطرات گفتن يا دل نوشته ها چيزي نيست كه همگان از ان باخبر شوند و اگر توي دل ادمها و اگر نخواهند توي دفتر يادداشتشان بيان شود بهتر است تا اينكه در وبلاگ و جلو ملا عام...........
عالي بود
التماس دعا
سلام
خيلي جالب بود اتفاقا منم اكثر اوقات حالات شخصي خودمو توي وبلاگم ميارم
امام واقعا مگه بقيه بيكارن يا بيچاره خواننده به قول شما مي دونه من چم شده
من از امشب كه اين نوشته به حق منتخب رو خوندم در محضر شما قول مي دم ديگه تو وبلاگم عطسه نكنم
موفق و برقرار باشيد
سلام. جانا سخن از زبان ما ميگويي..
سلام.
با شما موافقم .
بنده ي حقير هم سعي مي كنم اين امر رو در نظر داشته باشم و مطلبي در وبلاگ بگذارم كه نشان دهنده ي حالات روحي خودم نباشه .
يه چيزي باشه كه به درد عموم بخوره