سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شتری ست که در خانه ی همه میخوابد.
حتی شما دوست گرامی!
پس از شنیدن خبر فوت ناگهانی دوست و همکار عزیزمان خانم مرضیه پژمانیار با تعدادی از دوستان عازم تهران شدیم.
باورمان نمیشد.
 آخر مرگ برای همسایه است نه برای وبلاگ نویسان!
آنقدر جوان بود و سرحال که مرگ ناگهانی اش همه را در حیرت فروبرد.
هیچکس باور نمیکرد تا جایی که وقتی پیکر بیجانش را در خانه ی ابدیش گذاشتند،  سیل زنان بهت زده  بود که سرک میکشیدند تا شاید با دیدن چهره  به باور برسند.
اینجا روضه خان آتش بیار معرکه است:
«نمیدونم بالای بسترش بودین یا نه؟ آخه محتضر تو اون لحظات سفارشی داره و...»
کاسبی میکند و از مرحله پرت!
دوستمان خودش هم نمیدانسته که آخرین لحظه ی زندگیش در آن شیرجه است! چه برسد به خانواده و بستگان!
و گریبان است که چاک میخورد! صورت است که سرخ می شود و موهایی ست که پریشان...
البته نه خیلی نزدیک، جمعیت راه نمی داد. اما دیدم آن مکعب خالی شده از خاک را و دیدم ارزانترین پارچه ای را که در برش گرفته بود!
برای اهالی نت هم همین است! فرقی نمیکند! پس چرا خودمان را تافته ای جدا بافته از مردم میدانیم؟!
... 
و اندکی بعد، چند بیل خاک و...
ساعتی دیگر کسی اینجا نخواهد بود.
کو ادد لیستها؟ کجاست لینک ها؟ ...
تنها به دنیا می آییم و تنها میرویم.
«الدنیا لعب و لهو»
بازیچه هایمان حجاب حقیقت شده اند!
کودکی اسباب بازی
و در بزرگی اینترنت و وبلاگ، گوشی و اس ام اس بازی، چت و ایمیل، هی داغ کن و سرد کن!
..
خواندی؟ ...لحظه ای دیگر فراموش خواهی کرد!
بخیل نباشیم!
خدا را چه دیدی؟ شاید روزی که دستمان از دنیا کوتاه شد کسی هم برای ما برگ سبزی فرستاد!
دوستی یعنی همین: پیوندی جاودانه! که حتی با مرگ هم گسسته نخواهد شد.

روحش شاد:
الفاتحه مع الصلوات


توسط تشکل اینترنتی بانوان
نظرات ()

لیست یادداشت ها
آسیب کمتر در روابط جنس های مخالف در نت
بچه قمی های نت
آخه چرا؟
حتی برای وبلاگ نویسان!
عشق بازی
[عناوین آرشیوشده]