به نام خدا
روز اول
اردوی طهورا از صبح روز چهارشنبه ساعت 9 رسما شروع شد .
سخنران افتتاحیه آقای فخری بودن.
برنامه آموزشی هر روز 4 کلاس بود :صبح تا ظهر دوتا و عصر هم دو کلاس. اساتید دعوت شده ، تو بحث ارائه شده خیلی وارد بودن.
جو صمیمی و خوبی به کلاسها حاکم بود .کلاس یه طرفه نبود و تقریبا نیم ساعت پایانی در اختیار خانمها بود تا اگه انتقاد یا سوالی در مورد بحث دارن ،بگن.
یکی از لحظات موندگار اردو ،نمازهای جماعتی بود که با استقبال زیاد و حضور گرم دوستان برگزار میشد.
چهارشنبه عصر بعد از کلاس همه به پابوس دختری آسمونی رفتیم که دریای علم و معرفته و دست به دامن پاکش شدیم و ازش مدد گرفتیم.
جای خواهرایی که موفق به شرکت در اردو نشده بودن خیلی خالی بود ولی مطمئن باشید نائب الزیارتون بودیم.
تو حرمش همیشه دل میشه مثل شیشه
ازاونجادست خالی هیچ کسی رد نمیشه
به نام خدا
شب اول
اولین شب اردوی خانمهای وبلاگی:
از ظهر روز سه شنبه (15 مرداد) خانمهای وبلاگ نویس دعوت شده کم کم به محل اسکان وارد شدن.
آخرین گروه هم تاصبح چهارشنبه خودشون رو به اولین کلاس رسوندن. از راه دور و نزدیک، از شهرهای نزدیکتر مثل تهران و یزد گرفته تا تبریز و شیراز.
سه شنبه شب بعد از صرف شام دور هم جمع شدیم و تو یه جمع دوستانه و صمیمی مراسم معارفه داشتیم. جلسه با قرائت سوره ای از کتاب خدا رسمیت گرفت. بعد هم دوستان به نوبت خودشون رو (اعم از نام و آدرس وبلاگ و آیدی) معرفی کردن. دوستان دست اندر کار برنامه های اردو رو به اطلاع حضار رسوندن .
در حین جلسه هم به تعداد خانمها اضافه شد و تازه نفسها از راه رسیدن.
جمع خوبی بود و هر کس سعی میکرد به سهم خودش به صمیمیت جلسه اضافه کنه. از متولد 68 داشتیم تا خانمهایی که دختر متولد 68 داشتن. با اینکه از نظر سن و ظاهر و خیلی چیزای دیگه تفاوتهایی بود اما همدلی خاصی به جمع حاکم شده بود. راستی سه تا از خانمها هم با بچه هاشون اومده بودن.
همه با انرژی و انگیزه بالا اومده بودن و تشنه پیشرفت.
خلاصه که جای همه شما خواهرای گلمون خالی بود.
بسیار سفر باید
