دیروز تو اخبار شنیدم طبق آمار، هر ایرانی زمان خیلی خیلی کمی برای مطالعه اختصاص میده و متاسفانه تو سبد خریدش هم جایی برای کتاب وجود نداره. دیدم اینجا هم، بحث از کتاب و کتابخونیه به خودم گفتم: «دختر! بیا برای اولین بار هم که شده اون دو تا نخود سلول نیمچه خاکستریت رو کار بنداز ببین میتونی خدمتی در راه تبلیغ کتابخونی بکنی؟» هر چی فکر کردم راهی به مغزم نرسید ولی خداییش خیلی دلم میخواست یه کاری بکنم مخصوصا تو همین عالم نت که متاسفانه دوری از کتاب اینجا هم دامنگیر شده. آخه میدونی خواهر جون وبلاگ نویسا احساس میکنن چون تو نت با فشار دادن یه دکمه هر نوع اطلاعاتی رو میتونن بدست بیارن دیگه نیازی به خوندن کتاب و این حرفا ندارن حتی واسه مطلب نوشتنم خیلی وقتا از اینور اونور کپی پیست میکنن. البته وقتی نمایشگاه بین المللی کتاب باز میشه واسه کلاسش کلی کتاب میخرن ولی هیچ وقت فرصت خوندنش رو ندارن! آخه باید دائما آن لاین باشن که جدید ترین اخبار یه وقت از دستشون در نره! خلاصه چشت رو درد نیارم، بعد از ساعتها تفکر به این نتیجه رسیدم: حالا که بلاگرا اهمیت زیادی به نت و رایانه و سی دی و... و اینجور چیزا میدن و حاضرن به خاطر مصادیق تمدن! هر کاری بکنن ولی کتاب نخرن و نخونن...حالا که مسئله حل شدنی نیست بهتره صورت مسئله رو پاک کنیم. البته کلش رو که نه فقط یه نقطه ش رو با اندکی تلخیص. گیج شدی؟ الان توضیح میدم. ببین جونم! میایم  طی مراحل فوق مدرنی، در کلمه«کتاب» یکی از نقاط «ت» رو حذف میکنیم و نقطه باقیمونده رو هم به پایین هدایت میکنیم. حالا به جای «کتاب» نخونده و دست نخورده «کباب» خوشمزه و داغ داریم. اینجوری کلی هم محاسن داره. باورت نمیشه؟ مثلاببین:
- کتابخونه های خالی به کبابخوری شلوغ و مملو از جمعیت تبدیل میشه!
- کلی آدم تو این راه استخدام میشن و آمار بیکاری حسابی پایین میاد!
- هزینه چاپ و نگهداری کتاب از دوش فرهنگ جامعه برداشته میشه!
- همه با کباب موافقن و از آمار مخالفین و معاندین و براندازان به صفر میرسه!
- به جای اینکه لحظه به لحظه روحمون تشنه تر بشه شکممون سیر و سیرتر  میشه!
و...
- و از همه مهمتر بلاگرا هم لازم نیست چششون رو از مانیتور بردارن! همونجوری پشت سیستم میشینن و در حالیکه کباب نوش جون میکنن، نت میکشن!
پس پیش به سوی اصلاحات!