به نام خدا
سلام
چند روز پیش رفته بودیم منزل یکی از خانومهای وبلاگ نویس.
متوجه شدم که تلویزیونشون نیست.
گفتم: تلویزیونتون کو؟
گفت: خرابه.
گفتم: ای بابا! ان شاءالله درست میشه. حتما کلی حوصله ت سر میره!
گفت: نه بابا چند روزه راحتم. ان شاءالله این کامپیوترمون هم خراب شه.
داشت شاخام میزد بیرون
گفتم: وا! چرا آخه؟
گفت: شوهرم صبح تا غروب که خونه نیست. وقتی میاد میشینه پای فوتبال و اخبار ورزشی و اینا. بعدشم میره سراغ سیستم و تا آخر شب وبگردی میکنه. انگار نه انگار منم آدمم.
گفتم: خوب با این حساب از وقتی تلویزیونتون خراب شده بیشتر پای سیستم میشینه و جای خوشحالی نباید داشته باشه. چرا گفتی راحت شدی؟
گفت: به خاطر اینکه قبلا که تلویزیونمون سالم بود حتی موقع غذا خوردن هم چشمش به برنامه های مورد علاقه ش بود، اما از وقتی تلویزیون خراب شده حداقل سر سفره که میشینه میتونم چهارتا کلمه باهاش حرف بزنم و منو نگاه میکنه.
.................
جالبش اینجاست که همسر این خانم هم که وبلاگ نویسه میره برای ادد لیستش کلی کامنت محبت آمیز میذاره و از حال و روز همشون خبر داره و هر روز سراغشون رو میگیره ولی متاسفانه این آقای محترم تحصیل کرده به همسرش که اینهمه هم حق گردنش داره بی توجهه.
اخه چرا؟
توسط تشکل اینترنتی بانوان
نظرات ()
لیست یادداشت ها